دنیای انسانها عجیب پیچیده است. هوشمندی هر فرد با ویژگیهای خاص فردی او معنی میشود. معمولا افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند، بهتر میتوانند بر روی احساسات و عواطف فردی اشراف داشته باشند و کنترل امور را به دست بگیرند. کاربرد هوش هیجانی در کسب و کارها کاملا روشن است.
معمولا افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند، بهراحتی میتوانند مدیریت امور را به دست بگیرند و افراد تیمشان را رهبری کنند. مدیران لایق اکثرا دارای این ویژگی هستند. کاربرد هوش هیجانی در کسب و کارها تا اندازهای اهمیت دارد که بسیاری از شرکتها پیوسته در جستجوی کارمندانی با هوش هیجانی بالا هستند.
در ادامه به کاربرد هوش هیجانی در کسب و کارها میپردازیم و ضرورت پرداختن به این موضوع در کارکنان را ارزیابی میکنیم.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی که به اختصار EI گفته میشود مخفف Emotional intelligence است. هوش هیجانی به درک بالای هر فرد از رویدادهای محیط اطراف در کنار احساسات گفته میشود. رفتار انسان و تصمیمگیریهای او در طول زندگی همواره در شرایط مختلف متفاوت است. در واقع، انسان با رویدادهای محیط اطراف و احساسات، تصمیم گیری میکند.
افراد دارای هوش هیجانی بالا، بهراحتی میتوانند احساسات و عواطف خودشان، اطرافیانشان و شرایط را در لحظه درک کنند. این افراد معمولا توانایی درک شرایط را دارند و اثرگذاری بر عملکردشان نیز، بسیار واضح و روشن انجام میشود. بدیهی است که کارکرد این افراد در هر مجموعه بسیار باکیفیت و مفید خواهد بود.
تفاوت IQ و هوش هیجانی چیست؟
ضریب هوشی یکی از آیتمهای مهمی بود که در گذشته برای استخدام افراد و گزینش آن ها در سازمانها و شرکتها مورد ارزیابی قرار میگرفت. IQ به هوش افراد در مواجهه با رویدادهای مختلف گفته میشد که توانایی کشف، آموزش و حل مسئله به خوبی در آنها دیده میشد. در واقع، IQ هوش ریاضی در انسانها است.
اما EI یا هوش هیجانی، به توانایی درک و پذیرش افراد از شرایط و موقعیتهایی است که در درون آنها اتفاق میافتد. بدیهی است که نحوه تصمیم گیری و رفتار انسانها در شرایط احساسی خاص اهمیت بالایی دارد. قدرتمندی یک انسان، تنها وابسته به هوش نیست. انسان برای رشد و پیشرفت به هوش هیجانی احتیاج دارد تا بتواند از طریق آن کنترل امور و احساسات خود را به دست بگیرد و بهترین تصمیم گیری و راهکار را در شرایط بحرانی ارائه کند. این در حالی است که یک فرد با IQ بالا در شرایط عادی و به دور از هیجان، امکان ارائه راهکار دارد اما در شرایط بحرانی هیچ توانمندی در این حوزه ندارد.
داشتن کارمندان متخصص اما بدون هوش هیجانی، موجب میشود تا در بزنگاههای خاص دچار مشکل شوید و همان افراد متخصص هیچ توانایی در کنترل شرایط نداشته باشند.
کاربرد هوش هیجانی در کسب و کارها دقیقا همینجا احساس میشود. هوش هیجانی موجب میشود تا کارمندان در محیط کار پویا عمل کنند، در شرایط پر استرس یا خاص، بهترین تصمیم را بگیرند و از وقوع فاجعه در شرایط خاص و ویژه جلوگیری کنند. این تمام کاربرد هوش هیجانی در کسب و کارها است که باید بدانید و در گزینش کارمندان به آن توجه کنید.
آیا هوش هیجانی اکتسابی است؟
از زمانی که کاربرد هوش هیجانی در کسب و کارها اثبات شد، عده زیادی به این فکر افتادند که هوش هیجانی را در سطوح مختلف نیروهای خود را پرورش دهند؛ اما به راستی، هوش هیجانی اکتسابی است؟ میتوان آن را در افراد ایجاد یا تقویت کرد؟
خوشبختانه، در پاسخ به این سوال باید گفت، بله! هوش هیجانی اکتسابی است و میتواند در طول زمان به مرور قوی و قویتر شود.
نقش کارمندان در موفقیت یک سازمان بسیار مهم است و کاربرد هوش هیجانی در کسب و کارها تاحدی است که صرف هزینه و زمان در این راستا برای تمام سازمانها قابل درک است. بسیاری از سازمانهای هوشمند، با ایمان به کاربرد هوش هیجانی در دنیای کسب و کارها، در تلاش هستند تا آموزشهایی را در اختیار کارکنانشان قراردهند که موجب بهبود هوش هیجانی در آن ها شود و سطح EI را در عملکرد آنها افزایش دهد.
بدیهی است که نتیجه چنین تلاشی، در نحوه کارکرد کارمندان و مدیران یک مجموعه به خوبی دیده میشود؛ زیرا کاربرد هوش هیجانی در کسب و کارها بسیار عمیق، گسترده و رو به افزایش در درازمدت است.